پاسخ:
1. وقتی معصوم (ع) یا قرآن کریم ، شریعت اسلام را نسبت به شریعت ادیان سابق مقایسه می کند ، با شرایع واقعی مقایسه می کند نه با شریعتهای تحریف شده موجود. کتب مقدّس و شریعتهای موجود امروزی ، ساخته ها و دست نوشته های یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان قرون گذشته است نه شرایع و کتب آسمانی انبیای سابق. لذا شرایع و کتب آسمانی فعلی نمی توانند ملاک قضاوت قرار گیرند.
از نظر دانشمندان تاریخ ، وجود هیچکدام از انبیای گذشته با مدارک تاریخی قابل اثبات نیست ، چه رسد به کتاب و دین و شریعت آنها. لذا اگر کسی قرآن کریم و سخنان اهل بیت (ع) را قبول نداشته باشد ، راهی برای اثبات وجود انبیای گذشته ندارد. مسلمین وجود این انبیاء را قبول دارند چون قرآن کریم و پیامبر اکرم(ع) و اهل بیت او ، از آنها خبر داده اند. تنها پیامبری که از نظر تاریخدانان وجود او قطعی است پیامبر اسلام است . خارج شدن کلمات قرآن کریم از زبان آن حضرت نیز از مسلّمات تاریخ است . نبوّت آن حضرت نیز از راه معجزات متواتر او به اثبات رسیده. همچنین خود قرآن کریم نیز در آیات23 بقره ، 38 یونس ، 13 هود ، 34 طور و 88اسراء ، ادّعای معجزه بودن دارد. لذا مسلمین در باب انبیای گذشته و شریعت آنها تنها کلام خدا( قرآن کریم) و کلام معصومین(ع) را قبول دارند. و قرآن کریم و معصومین (ع) در مورد انبیاء و ادیان گذشته دو مطلب اساسی را بیان نموده اند. اوّل اینکه ادیان گذشته تحریف شده اند و انتساب شریعت و کتب آسمانی فعلی آنها به انبیای الهی مخدوش است و دوم اینکه همه ادیان الهی نماز و روزه و زکات و امثال آنها را داشته اند. شاید شکل عبادات آنها متفاوت بوده است ولی اصل آن در ادیان گذشته نیز موجود بوده است.
شـــواهــد ادّعای فــوق از قرآن کریــم :
1) شواهد تحریف ادیان گذشته:
« ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ وَ جَعَلْنا في قُلُوبِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ . ـــ سپس در پى آنان رسولان ديگر خود را فرستاديم، و بعد از آنان عيسى بن مريم را مبعوث كرديم و به او انجيل عطا كرديم، و در دل كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت قرار داديم؛ و رهبانيّتى را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم؛ گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حقّ آن را رعايت نكردند؛ از اين رو ما به كسانى از آنها كه ايمان آوردند پاداششان را داديم؛ و بسيارى از آنها فاسقند »( الحديد : 27)
در آیه شریفه فوق به صراخت بیان شده که حضرت (ع) دارای کتابی به نام انجیل بود. در حالی که مسیحیان فعلی منکر این مطلبند و می گویند حضرت مسیح کتابی نداشته است. به اعتقاد خود مسیحیان ، عهد جدید تماماً به دست دیگران نوشته شده است. بخشی از عهد جدید را چهار انجیل تشکیل می دهد که به عقیده مسیحیان به دست چهار نفر به نامهای یوحنّا ، متّی ، مرقس و لوقا نوشته شده اند. (ر.ک:آشنایی با ادیان بزرگ ؛حسین توفیقی ، چاپ هفتم ،ص158 الی168)
« فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ. ـــ پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند: اين، از طرف خداست. تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مىآورند.» (البقرة : 79)
« إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ. ــــ كسانى كه كتمان مىكنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده، و آن را به بهاى كمى مىفروشند، آنها جز آتش چيزى نمىخورند؛ و خداوند، روز قيامت، با آنها سخن نمىگويد؛ و آنان را پاكيزه نمىكند؛ و براى آنها عذاب دردناكى است.» (البقرة : 174)
« وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَريقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ . ـــ در ميان آنها[ يهود] كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب(خدا)، زبان خود را چنان مىگردانند كه گمان كنيد(آنچه را مىخوانند،) از كتاب(خدا) است؛در حالى كه از كتاب(خدا) نيست! (و با صراحت) مىگويند: آن از طرف خداست. با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مىبندند در حالى كه مىدانند.»(آلعمران : 78)
« وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ . ــــ آنها خدا را درست نشناختند كه گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نفرستاده است. بگو: چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدايت بود؛ ( امّا شما) آن را به صورت پراكنده قرار مىدهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مىداريد؛ و مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبوديد. بگو: «خدا» سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجتآميزشان رها كن، تا بازى كنند.»( الأنعام : 91)
در این آیه شریفه تصریح شده که یهودیان تورات را نازل شده از جانب خدا نمی دانند. امروزه نیز یهودیان و مسیحیان تورات فعلی را که بخشی از عهد عتیق است نوشته خود حضرت موسی (ع) می دانند و آن را کلام خدا نمی دانند. قسمتهای دیگر عهد عتیق را هم دست نوشته های انبیای بعد از حضرت موسی می دانند. ( ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ؛حسین توفیقی ، چاپ هفتم ،ص164)
2) شواهد وجود احکامی مثل نماز و روزه در ادیان سابق.
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ . ـــ اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزكار شويد. »(البقرة : 183)
« فَكُلي وَ اشْرَبي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا. ـــ (ای مریم! از اين غذاى لذيذ) بخور؛ و(از آن آب گوارا) بنوش؛ و چشمت را(به اين مولود جديد(عیسی)) روشن دار. و هر گاه كسى از انسانها را ديدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزهاى نذر كردهام ؛ بنا بر اين ، امروز با هيچ انسانى ، هيچ سخن نمىگويم.»(مريم: 26)
« قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا ـــ وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا . ــــ (ناگهان عيسى زبان به سخن گشود و) گفت: من بنده خدايم؛ او كتاب(آسمانى) به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است. و هر جا كه باشم ، مرا وجودى پربركت قرار داده ؛ و تا زمانى كه زندهام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است.»( مريم:30 و32)
« وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا . ــ وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا . ـــ و در اين كتاب(آسمانى) از اسماعيل(نيز) ياد كن، كه او در وعدههايش صادق، و رسول و پيامبرى(بزرگ) بود. ــ او همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان مىداد؛ و همواره مورد رضايت پروردگارش بود. »( مريم :54 و 55)
«قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَليمُ الرَّشيدُ . ــــ (قوم شعیب )گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مىدهد كه آنچه را پدرانمان مىپرستيدند، ترك كنيم؛ يا آنچه را مىخواهيم در اموالمان انجام ندهيم؟! تو كه مرد بردبار و فهميدهاى هستى.»( هود : 87)
« وَ ما تَفَرَّقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ . ـــ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دينُ الْقَيِّمَةِ. ــــ اهل كتاب اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه دليل روشن براى آنان آمد.ـــ و به آنها دستورى داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را براى او خالص كنند و از شرك به توحيد بازگردند، نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند؛ و اين است آيين مستقيم و پايدار.»(بیّنه:4و5)
« وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ . ــ و(به خاطر بياوريد) هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم! و(براى تجديد خاطره،) از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه: «خانه مرا براى طوافكنندگان و مجاوران و ركوعكنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد.»( البقرة : 125)
« يا مَرْيَمُ اقْنُتي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدي وَ ارْكَعي مَعَ الرَّاكِعينَ .ــ اى مريم! (به شكرانه اين نعمت) براى پروردگار خود، خضوع كن و سجده بجا آور ؛ و با ركوعكنندگان، ركوع كن.»( آلعمران : 43)
« فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا . ـــامّا پس از آنان، فرزندان ناشايستهاى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند؛ و بزودى(مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد.»(مريم:59)
در این آیه شریفه تصریح شده که بعد از انبیای بنی اسرائیل ، قوم بنی اسرائیل نماز را تباه ساختند.
حاصل کلام اینکه به تصریح قرآن کریم ، ادیان قبلی نیز مثل دین اسلام دارای احکام بوده اند لکن بسیاری از آن احکام را نابود کرده یا تغییر داده اند.
2. همین الآن نیز یهودیان احکام فراوانی دارند. و کتب دینی آنها پر از احکام پیچیده و سنگین است.برای مثال در دین یهود ، خوردن گوشت همراه با لبنیات حرام است. قبل از خوردن نان و چند غذای دیگر شستن دستها طبق آیین خاصی لازم است. بعد از خوردن غذا ، شستن دو بند از انگشتان واجب است. شستن دستها بعد از خواب و برای عبادت واجب است. همچنین بستن بازوبند و پیشانی بند مخصوص ، برای نماز صبح واجب است. یهودیان روزی سه بار نماز می گزارند صبح ، عصر و مغرب ، که بهتر است در کنیسه باشد. اگر تعداد افراد حاضر در کنیسه به ده نفر برسد نماز جماعت برگزار می شود. قبله آنها معبداورشلیم است. یهود روزه های گوناگونی هم دارد که برخی از طلوع تا غروب آفتاب است ؛ و مدّت برخی دیگر یک شبانه روز کامل است. در روزه یهود از خوردن ، آشامیدن ، شست و شو ــ به استثنای انگشتان ــ ، آریش ، عطر زدن ، هر گونه رابطه زناشویی و پوشیدن کفش چرمی اجتناب می شود. یهودیان تا سال 70 میلادی برای حج ،سالی سه بار ، با پای پیاده به معبد اورشلیم می رفتندــ الآن این معبد خراب شده ــ یهودیان ایران کسانی را که چنین سفری را انجام می دادند حاجی می گفتند. ختنه نیز در یهود واجب است. یهودیان سیّد نیز دارند که آنها را لاویان می نامند. ( ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ؛حسین توفیقی ، چاپ هفتم ،ص111)
مسیحیان نیز عهد عتیق(کتاب یهودیان) را قبول دارند ولی احکام آن را عمل نمی کنند.
3. شواهد قرآنی بر سنگینی احکام در ادیان سابق.
« لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ .ـــ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند. (انسان،) هر كار(نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار(بدى) كند، به زيان خود كرده است. (مؤمنان مىگويند:) پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن. پروردگارا! تكليف سنگينى بر ما قرار مده، آن چنان كه(به خاطر گناه و طغيان،) بر كسانى كه پيش از ما بودند، قرار دادى. پروردگارا! آنچه طاقت تحمّل آن را نداريم، بر ما مقرّر مدار. و آثار گناه را از ما بشوى.ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده. تو مولا و سرپرست مايى، پس ما را بر جمعيّت كافران، پيروز گردان.»( البقرة : 286)
از این آیه شریفه استفاده می شود که اقوام گذشته تکالیف سنگینی داشته اند که مسلمین چنین تقاضایی را از خداوند متعال نموده اند.
« وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ .ـــ و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت:اى قوم من! شما با انتخاب گوساله(براى پرستش) به خود ستم كرديد. پس توبه كنيد؛ و به سوى خالق خود باز گرديد. و خود را ( يكديگر را) بکشید. اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است. سپس خداوند توبه شما را پذيرفت؛ زيرا كه او توبهپذير و رحيم است. »( البقرة : 54)
طبق این آیه شریفه خداوند متعال به بنی اسرائیل ، که در غیبت حضرت موسی(ع) گوساله پرست شده بودند ، امر می کند که توبه کنید و برای پذیرفته شدن توبه ، همدیگر را به جرم شرکی که ورزیده اید بکشید. آیه 66 نساء نیز اشاره به همین ماجرا دارد.« وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاَّ قَليلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبيتاً . ـــ اگر(همانند بعضى از امتهاى پيشين،) به آنان (برخی مسلمین)دستور مىداديم: يكديگر را به قتل برسانيد ، و يا از وطن و خانه خود، بيرون رويد ، تنها عدّه كمى از آنها عمل مىكردند.و اگر اندرزهايى را كه به آنان داده مىشد انجام مىدادند، براى آنها بهتر بود؛ و موجب تقويت ايمان آنها مىشد.»( النساء : 66)
نظرات شما عزیزان: